این الرجبیون
در صحرای محشر بیرقی افراشته می شود و همه مردم از اولین و آخرین زیر لواء آن قرار می گیرند، بااینکه وادی بسیار وسیع است، اما جای سوزن انداختن نیست و مردم مانند تیر در ترکش به سختی در کنار هم قرار گرفته اند ، همه سر در گریبان حسرت فروبرده اند و عرق شرم از سر و رویشان میچکد و البته زمین نیز همچنان بیقرار حادثهای در شرف وقوع است، گنهکاران و فریب خوردگان قرار ندارند و اهمال کاران و غفلت زدگان چون گنگ خواب دیده حیرت زده اند... جملگی در انتظار موعد رسیدگی به نامه اعمال تک تک بندگان هستند که ناگهان منادی ندا سر می دهد که «أین الرجبیون»، اهل ماه رجب کجایید؟ جمعی بر میخیزند که چهره...